English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3166 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
basic crops U محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
agribusiness U تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
agricultural products U محصولات کشاورزی
agricultural price policy U سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
combined harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine harvester U کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
cash crops U محصولات نقدی مانند
breadstuff U مواد نان مانند گندم و ارد و غیره
farm technology U روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
elevator U انبار غله | [کشاورزی] | جای غله خیز [کشاورزی]
ground state U نیروی اساسی حالت اساسی
input output table U و محصولات
wheat گندم
corn flower U گل گندم
cornflowers U گل گندم
cash crops U گندم جو
grain U یک گندم
centaurea U گل گندم
cornflower U گل گندم
designs U طراحی محصولات
home product U محصولات داخلی
primary products U محصولات اولیه
raw products U محصولات ناتمام
home product U محصولات ملی
break bulk U تفکیک محصولات
design U طراحی محصولات
joint products U محصولات مشترک
production adviser مشاوره محصولات
domestic products U محصولات داخلی
raw products U محصولات اولیه
primary products U محصولات پایه
waste product U محصولات زائد
wheat rust U زنگ گندم
wheat chaff U کاه گندم
pug U خاشاک گندم
french wheat U گندم سیاه
buckwheat U گندم سیاه
wheat bread U نان گندم
pugs U خاشاک گندم
wheaten bread U نان گندم
saracen corn U گندم سیاه
husker U گندم پاک کن
musteline U گندم گون
moory U گندم گون
parched corn U گندم برشته
corn chandler U گندم فروش
corn field U گندم زار
sheaf U دسته گندم
wheaten U برنگ گندم
cornmeal U ارد گندم
wheaten U وابسته به گندم
jointworm U کرم گندم
corn weevil U شپشه گندم
wheatgerm U گیاهک گندم
wholewheat U گندم خالص
wheatear U سنبله گندم
wholewheat U گندم ناب
buck wheat U گندم سیاه
grain field U گندم زار
tawnier U گندم گون
crapped U گندم سیاه
frit fly U مگس گندم
flail U گندم کوب
flailed U گندم کوب
grain rust U زنگ گندم
flailing U گندم کوب
tawniness U گندم گونی
tawny U گندم گون
tawniest U گندم گون
bran U پوست گندم
flails U گندم کوب
wheatgerm U جنین گندم
crap U گندم سیاه
crapping U گندم سیاه
parched corn U گندم بریان
to winnow the grain U گندم راباددادن
bushbabies U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
bushbaby U گونههای نخستیان میمون مانند جنگلهای حارهی افریقا از تیرهی Galagidae که شبگرد هستند و چشمان درشت و دم پرپشت و جارو مانند دارند
tillage U کشاورزی
farming U کشاورزی
agriculture U کشاورزی
agricultural U کشاورزی
arboretum U کشاورزی
rural U کشاورزی
plantership U کشاورزی
husbandry U کشاورزی
agronomic U کشاورزی
agronomy U کشاورزی
by product cock oven plant U محصولات فرعی کک سازی
by product recovery U بازده محصولات فرعی
product planning U برنامه ریزی محصولات
break bulk agent U عامل تفکیک محصولات
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
average costs U معدل هزینه کل محصولات
the wheat was scanted U گندم را کم کم بیرون دادند
sheaf U دسته یابافه گندم
wheatgerm U آرد مغز گندم
bunt U ناخوشی قارچی گندم
gluten U ماده چسبنده گندم
wheat stack U خرمن کومه گندم
loose smut U بیماری زنگ گندم
groats U گندم یاجوپوست کنده
ptisan U گندم پوست کنده
hessian fly U حشره گندم خوار
weevils U سوسه شپشه گندم
weevil U سوسه شپشه گندم
extensive agriculture U کشاورزی سطحی
vegetable soil U خاک کشاورزی
agricultural investigation U تجسسات کشاورزی
manure U کود کشاورزی
agricultral waste U پسماند کشاورزی
agricultural sector U بخش کشاورزی
agricultural revolution U انقلاب کشاورزی
agricultural projects U طرحهای کشاورزی
farm labors U کارگران کشاورزی
agricultural implements U الات کشاورزی
farming U کشاورزی برزیگری
agricultural fluctuations U نوسانهای کشاورزی
agricultural economics U اقتصاد کشاورزی
agricultural credit U اعتبار کشاورزی
agricultural cooperatives U تعاونیهای کشاورزی
to follow the plough U کشاورزی کردن
farm surplus U مازاد کشاورزی
farm yields U بازده کشاورزی
agricultural pollution U الودگی کشاورزی
agriculture U کشاورزی برزگری
extensive agriculture U کشاورزی وسیع
production U تولید حجم بزرگ محصولات
business U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
productions U تولید حجم بزرگ محصولات
businesses U نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
development U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments U توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
by product coking practice U محصولات فرعی کوره کک سازی
toxicogenic U تولید کننده محصولات سمی
root crop U محصولات دارای ریشههای خوراکی
by product oven U محصولات فرعی کوره کک سازی
root crops U محصولات دارای ریشههای خوراکی
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
rye U گندم سیاه مرد کولی
polygonaceous U وابسته به تیره گندم سیاه
whole wheat U ساخته شده از گندم ساییده
marabou U ادم سبزه یا گندم گون
marabout U ادم سبزه یا گندم گون
georgic U وابسته به کشاورزی روستایی
agricultural planning U برنامه ریزی کشاورزی
agricultural mechanization U ماشینی کردن کشاورزی
raw produce U محصول طبیعی یا کشاورزی
geoponic U مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
sovkhoz U موسسه کشاورزی وروستایی
anticrop agent U عامل ضدمحصولات کشاورزی
outturn U محصول کشاورزی یاصنعتی
agroecosystem U بوم سازگان کشاورزی
agriculturist U دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agriculturalist U دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agricultural extension services U خدمات ترویج کشاورزی
extensive agricultuse U کشاورزی غیر محدود
ageicultural U مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
agricultural support policy U سیاست حمایت از کشاورزی
hay loader U لودر یونجه [کشاورزی]
elevator U انبار دانه [کشاورزی]
lamellate U لایه مانند ورقه مانند
fossiliferous U فسیل مانند سنگواره مانند
factory U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
finished product U محصولات اماده برای توزیع ومصرف
importing U بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported U بردن محصولات به کشوری برای فروش
factories U ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
import U بردن محصولات به کشوری برای فروش
wheatworm U کرم کوچک انگل گندم و علوفه
groat U بلغور جو یا گندم یاجو پوست کنده
wheat eel U کرم کوچک انگل گندم و علوفه
harvest mouse U یکجورموش که درساقههای گندم لانه میکند
He reanimated the Iranian agriculture. U کشاورزی ایران رازنده کرد
farm price supports U حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
agricultural labor productivity U بهره دهی کارگر کشاورزی
hacienda U بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
digital research inc U یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
sloe gin U عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
hard wheat U گندم ماکارونی دارای مقدارگلوتن زیادی است
emmer U نوعی گندم سرخ بنام شعیر ابلیس
granger U عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
red reg U چیزی که موجب خشم وبرانگیختگی گرد د یکجورزنگ در گندم
wheat germ U گیاهک گندم که هنگام اسیاب کردن جدا میشود
manchet U قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
products U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
nett U اساسی
basics U اساسی
basic U اساسی
nets U اساسی
net U اساسی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1معنی field housing در محصولات صنعتی چیست؟
3as red as a rose
1معنی کلمه outliner در مکانیک خودرو (اتوبوس)
2ظرفیت سیلوی گندم
2ظرفیت سیلوی گندم
1wildlike
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com